گاه باید نشنید!!!

بالاخره یکی از دو قورباغه تسلیم گفته های دیگر قورباغه ها شد و دست از تلاش برداشت. سر انجام به داخل گودال پرت شد و مرد.


اما قورباغه دیگر با تمام توان برای بیرون آمدن از گودال تلاش می کرد. هر چه بقیه قورباغه ها فریاد میزدند که تلاش بیشتر فایده ای ندارد او مصمم تر می شد تا اینکه بالاخره از گودال خارج شد. وقتی بیرون آمد. بقیه قورباغه ها از او پرسیدند: مگر تو حرفهای ما را نمی شنیدی؟


معلوم شد که قورباغه ناشنواست. در واقع او در تمام مدت فکر می کرد که دیگران او را تشویق می کنند.



نظرات شما عزیزان:

باران عشق - مهدیبا
ساعت21:33---25 اسفند 1391
سلام بر سلاله عزیزم...
دوست عزیز از اینکه همیشه مرا مورد لطف و محبت خودت قرار می دهی متشکرم...
من هم پیشاپیش سال جدید را بر تو عزیز تبریک می گویم. و برایت بهترین ها را از پروردگار یکتا خواهانم...
امیدوارم در سال جدید به آرزوهای دست نیافتنی خود برسی...
باران عشق همیشه منتظر حضور گرمت می ماند . دوستدارت مهدیبا


احسان
ساعت11:16---14 اسفند 1391
سلام.کاش ماهم ناشنوا بودیم تا درمشکلات وسختیها فکر میکردیم مردم دارن تشویقمون میکنن نه اینکه منتظره سقوطمون باشند. مرسی گلم

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:







تاريخ : پنج شنبه 3 اسفند 1391برچسب:, | 14:28 | نويسنده : solaleh20 |